ارغوان
ای لاله ی شکفته ، در یاد روزگاران
وی آنکه چون تو روئید ، در باغ صد هزاران
یک لحظه جلوه کردی چونان ستاره ی صبح
شد باغ پرشکوفه ، صحرا ستاره باران
در برکه ی نگاهت ، خورشید می شکوفد
چون نسترن به نطع مواج سبزه زاران
هر داغ در دل تو ، گلبرگ آتشینی ست
ای ارغوان پر گل ، از زخم نیزه داران
در پرده ی خیالم تنها تو ماندگاری
چون لاله های پرپر در یاد داغداران
ای ابر پرسخاوت ، برخیز و گریه سرکن
کز بارش تو صحرا ، شوید تن از غباران
زیباترین طلوعم ، باز آ ،که با تو جاریست
در فصل برگریزان ، عطر خوش بهاران
دیدار کن خزان را در شرق پرستاره
تا بشکفد به مغرب ، ماه امیدواران
بگذار تا بمیرم ، سر در رهت نهاده
شاید ، دوباره گیرم جان در کنار یاران
از غزل های شاعران امروز از صدر مشروطه تاکنون انتشارات سنائی 1377